حضرت علی(ع)- علوی ها آرشیو وبلاگ
امام هفتم (ع) مشهور به باب الحوائج در روستایی به نام ابواء که بین مکه و مدینه قرار دارد پا به عرصه جهان گشود. آورده اند که آمنه دختر وهب مادر پیامبر در آن روستا وفات یافته و در همانجا به خاک سپرده شده بود. تاریخ ولادت حضرت را یکشنبه هفتم صفر سال یکصد و بیست و هشت هجری ذکر نموده اند. او در بیست و یک سالگی به امامت رسید. گویند بعد از ولادت این طفل که او را موسی نام نهادند امام صادق (ع) مردم مدینه را سه روز طعام داد بطوریکه در مدینه هیچکس در آن سه روز چیزی در خانه خود نخورد و همگی میهمان حضرت بودند. ابوبصیر یکی از صحابه امام صادق (ع) از ولادت آن حضرت روایت جالبی نقل فرموده است:« من با امام صادق (ع) از مکه عازم مدینه بودیم که در روستای ابواء برای استراحت فرود آمدیم . هنگامی که مشغول نهار خوردن بودیم به امام خبر دادند که همسرش کودکی به دنیا آورده است. امام از شدت خوشحالی بلند شد و بی هیچ گفتگویی به نزد همسرش رفت، ساعتی بعد شاد و خندان بازگشت و فرمود: خداوند ÷سری به من هدیه نموده است. مادر امام بعد ها فرمود: هنگامی که کودک به دنیا آمد سر به سجده نهاد و این نشانه امامت و ولایت است. گویند در آن شبی که می بایست نطفه امام بسته شود فرشته ای کاسه ای از شربت برایشان آورد که در آن شربتی گوارا و شیرین بود و به ایشان فرمود: این شراب بهشتی را بنوشید تا فرزند شما به مدارج عالیه در علم وتقوا و خداپرستی نائل شود. امام با نوشیدن شربت بهشتی دریافت که فرزندش امام و جانشین او خواهد بود. امام کاظم (ع) فرزند امام بزرگواری چون امام صادق (ع) بود و مادرش زنی از اهالی اندلس به شمار می رفت که او را مصفاه لقب داده بودند. امام صادق (ع) درباره حمیده همسرش فرموده است: حمیده چنان پاک و عاری از هر گونه عیب و ایراد است که کمتر زنی را می توان مثل او یافت. همواره تعدادی از فرشتگان آسمانی از او حراست می نمایند و همسری او برای من از هدایای خداوند بود که در حقم روا شده بود. دوران حیات امام (ع): دوران زندگی امام موسی بن جعفر (کاظم) شامل دو دوره است. یک دوران زندگی او در مدینه می باشد که قریب به سی و یک سال در مدینه زندگی می کرد. قسمت دوم دوران حیات امام از بیستم شوال سال یکصد و پنجاه و نه آغاز می شود که از حجاز به بغداد تبعید شد. بیست سال اول عمر امام قبل از امامت ایشان بود و مدت امامت ایشان قریب به سی و پنج سال به طول انجامید. در ده ساله اول امامت که مقارن خلافت مهدی عباسی بود، امام تقریبا با آزادی نسبی که داشت وظایف خویش را انجام می داد. در بیست و پنج سال آخر امامت که با هارون الرشید معاصر بود، امام تحت تعقیب حکومت قرار می گرفت ومورد اذیت و آزار هارونیان واقع شد تا اینکه عاقبت امام را به دست هارون مسموم نمودند. صفات ظاهری و باطنی امام(ع): امام موسی کاظم (ع) متوسط القامه و گندوگون بود و همان صفات و خصائل امامان پیشین را داشت و در صبر و بردباری سرآمد شیعیان خود بود. گویند در مدینه شخصی از منافقان اور ا دشنام داد ، شیعیانش از امام اجازه خواستند تا او را نابود نمایند امام فرمود:«نه این کار درستی نیست». چند روزی از آن مرد منافق خبری نبود ، امام آدرس مزرعه او را پرسید و به سراغش رفت. مرد که کینه و عداوت غریبی با امام داشت گفت: از اینجا دور شو به مزرعه من قدم مگذار. امام گفت: برایت هدیه آورده ام سپس از او پرسید: شنیده ام برای تعمیر دیوار مزرعه ات به پول نیازمند هستی و می خواهی آنرا از کسی قرض کنی، به من بگو چقدر پول نیاز داری؟ مرد گفت؟ سیصد دینار!
امام درحالیکه کیسه ای زر به سوی او پرتاب نمود گفت: امید وارم ترا کافی باشد. مرد که از سخاوت امام بهره مند شده بود به طرف او دوید و در حالیکه رکاب اسبش را می بوسید گفت: من در مورد تو اشتباهات فراوانی نموده ام ، امیدورام که مرا عفو نمایی. امام چهره نورانی و مصفا داشت، دندانهایش بر اثر مسواک زدن مداوم سفید و عاج گونه بود آنچنان در عبادت مستغرق می شد که خوردن و خوابیدن را فراموش می کرد.بطوریکه جثه ای ضعیف و بدنی لاغر داشت. او به فقرا همیشه و همه وقت کمک می کرد و برایشان آب و نان و خرما می برد و از بیماران عیادت می نمود. شخصیت امام کاظم (ع): امام کاظم (ع) دارای شخصیتی بارز در اخلاق و فضائل پسندیده الهی ، انسانی بود.ابن اثیر مورخ مشهور و صاحب کتاب الکامل می نویسد: امام موسی (ع) را کاظم لقب داده اند یعنی فروبرنده خشم استو غضب ، چون هر قدر این این امام همام را شکنجه می دادند و آزار و اذیت می نمودند او با صبر و شکیبایی آن را تحمل می نمود.امام موسی کاظم در بخشندگی و دست و دلبازی شهره آفاق بود، وی چندان سکه و درهم و دینار به فقیران و تهیدستان می داد که در این امر او را سرپرست یتیمان و تهیدستان می نامیدند. ابوحنیفه درباره امام کاظم گفته است:او را در طفولیت مشاهدن نمودم که آثار امامت و ولایت در ناصیه وی نمایان بود، بعدها او سخنرانی زبردست و عالمی بزرگ و دانشمندی شهیر شهیر بود. در روزگار امامت امام موسی کاظم (ع) چون همزمان با خلافت هارون خلیفه مقتدر عباسی بود، امام نه تنها خود احتیاط می کرد بلکه تقیه را برای شیعیان خویش واجب و لازم می دانست. هارون ضمن اینکه امام را زندانی نموده بود ولی سالیانه سیصد هزار سکه برایش می فرستاد و تا بین شیعیان خود تقسیم نماید و آنها خیال طغیان و قیام را بر علیه خلافت از سر بیرون نمایند. هارون علاوه بر اینکه امام را شکنجه و آزار می داد شیعیان او را نیز دچار عذاب و اذیت می کرد بطوریکه بعضی از دانشمندان شیعه در دوران او طعم تلخ زندان و شکنجه را چشیدند. در روزگار خلافت هارون بسیاری از شیعیان در ازکان مملکتی نفوذ نموده و هر کدام مقام و منصبی را برای خویش احراز کرده بودند. رحلت امام کاظم (ع): هارون که اوصاف امام را شنیده بود و مترصد فرصتی می گشت تا او را از سر راه خود بردارد، در سالی که به سفر حج رفت ومناسک را به جای آورد، از عزت واحترامی که شیعیان به امام می گذاشتند دچار کینه و حسد شد و فرمان داد تا امام را دستگیر نموده و به بصره ببرند. سپس به فرماندار بصره نامه ای نوشت تا او رابه قتل برسانند اما فرماندار آن شهر که مردی خداترس بود از این عمل زشت انصراف نمود و از آن سرپیچی کرد. هارون دستور داد تا امام را به زندانی در بغداد انتقال دهند. امام مدتی در آنجا زندانی بود تا اینکه به دستور هارون الرشید، یحیی بن خالد برمکی ماموریت یافت تا امام را به قتل برسانند. یحیی خرمایی را زهر آلود ساخت و با آن امام را مسموم نمود. بعدها خاندان برامکه به دستور هارون نابود شدند و از بین رفتند. بعد از فوت امام هارون جناره او را به بزرگان بغداد نشان داد و از ایشان خواست تا بگویند که او بر اثر مرگ طبیعی فوت شده است. آنها که از ترس خلیفه جرئت ابراز عقیده نداشتند کلام او را تایید نمودند.یعقوبی مورخ مشهور و صاحب کتاب تارخ یعقوبی می نویسد: وفات حضرت موسی بن جعفر در سال یکصد و هفتاد و سه در سن پنجه و هفت سالگی در زندان هارون در بغداد اتفاق افتاد. امام را بعد از شستن و کفن نمودن در جایی که اینک شهر کاظمین در آن بنا شده است دفن نمودند. امروز شهر کاظمین که در کشور عراق قرار دارداز زیارتگاه های معتبر شیعیان جهان و از شهر های مذهبی دنیا به شمارمی رود و اغلب کسانی که به زیارت کربلاو نجف به عراق می روند از کاظمین نیز دیدار نموده ، و امام موسی کاظم (ع) را نیز زیارت می نمایند. وصایای امام کاظم (ع): از انجا که وصیت نامه امام اهمیتی تاریخی دارد ما خلاصه از آن را در اینجا می آوریم: بسم الله الرحمن الرحیم قبل از هز چیز به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر او و امامت علی بن ابیطالب جد بزرگوارمان شهادت می دهم و اینکه در روز قیامت مردگان برانگیخته شده و به حساب و کتاب آنها رسیدگی می شود. من پسر بزرگم علی را به امامت انتخاب می کنم و از او می خواهم تا این وصیت نامه را اجرا نماید. او باید اموالم را همانطور یکه ذکر نموده ام تقسیم کند و برای زنان و فرزندان دیگر مقرری تعیین نماید. و هر کدام از زنانم که شوهر کرد و از زندگی من خارج شد و دیگر حق هیچ گونه حقوقی را ندارد.دخترانم را هم علی باید در وقت مقتضی شوهر دهد و آنها بدون صلاح دید وی حق هیچگونه کاری را ندارند. اگر کسی بخواهد برخلاف وصیت من عمل نماید نه تنها من بلکه خدا و رسول وی نیز از او راضی نخواهند بود. سپس وصیت نامه را مهر کرد و امضاء نمود و فرمود:« هیچکس غیر از فرزند ارشدم علی حق باز کردن وصیت نامه مرا را ندارد و او باید بعد از فوت من آنرا انجام دهد. موضوع مطلب : منوی اصلی پیوندها
آمار وبلاگ |
||